پنجشنبه ۰۴ اردیبهشت ۰۴

نكاتي جالب درباره زندگي استيو جابز

۳۵ بازديد

داستان زندگي استيو جابز پر از نكات ريز و البته پر ابهام است. افراد راجع به استيو جابز با نگاه به موفقيت در كسب و كارش قضاوت مي‌كنند. بله، او شركت اپل را در يك گاراژ شروع كرد. بله او كار خود را با پيكسار (Pixar) شروع كرد و در آن ناكام نيز بود. سپس نكست (NEXT) را راه انداخت و به‌عنوان مديرعامل شركت اپل منصوب شد. اما هيچ‌يك از اين‌ها توانايي وصف نبوغ اين مرد را ندارند. هيچ‌يك از پس توصيف اين همه محصولي كه او اختراع نموده بر نمي‌آيند. همۀ اين‌ها قادر به وصف آي‌پد، توي استوري، مك‌اير، اپل ۲ و غيره نيستند. موفقيت‌هاي يك مرد تنها در صورتي درك مي‌شود كه قادر به شمارش اشك‌هاي او باشيم و متأسفانه در مورد استيو جابز، اين كار غيرممكن است.

نكاتي جالب درباره زندگي استيو جابز

۱- طبيعت در مقابل تربيت

جابز خواهري به نام مونا سيمپسون داشت اما از اين موضوع تا رسيدن به بزرگسالي بي‌خبر بود. مونا سيمپسون يكي از رمان نويس‌هاي مشهور در اواخر دهه هشتاد قرن بيستم بود. نخستين رمان او يعني هيچ‌جا به‌جز اينجا، راجع به روابط اش با والدينش بود كه به‌طور طعنه‌آميزي راجع به والدين استيو جابز بود. از زماني‌كه استيو جابز به فرزندخواندگي پذيرفته شد، او و خواهرش از اين مسأله تا سال‌هاي ۱۹۹۰ بي‌خبر بودند، تا اين‌كه استيو در صدد پيدا كردن خواهرش برآمد. اين موضوع، تا حدي بحث طبيعت در مقابل تربيت را مطرح مي‌كند. دو بچه، بدون آگاهي از اين‌كه خواهر و برادر هم هستند، داراي حس واحد زندگي بر روي اين سياره بوده و تبديل به دو تن از افراد موفق دنيا البته با تلاش بسيار مي‌شوند.

۲- نام پدر او عبدالفتاح جندلي بود

اگر درباره پدر استيو جابز از كسي سوال مي‌كرديد، احتمال اين‌كه حدس بزند پدر واقعي او يك مسلمان اهل سوريه بود، بسيار اندك بود. والدين او دو دانشجوي تحصيلات تكميلي بودند كه احتمالاً هيچ‌وقت فكرش را نمي‌كردند يك بچه به دنيا بياورند و آن را به فرزند خواندگي بدهند و چند سال بعد دختر ديگري به دنيا بياورند. يكي از شرايطي كه والدين واقعي جابز داشتند اين بود كه او توسط دو فرد داراي تحصيلات دانشگاهي به فرزندخواندگي پذيرفته شود. اما زوجي كه او را به فرزندخواندگي پذيرفتند در ابتدا دروغ گفتند و مشخص شد كه داراي تحصيلات  دانشگاهي نيستند و معامله زماني انجام شد كه آن‌ها قول دادند استيو را به دانشگاه بفرستند. قولي كه به آن عمل نكردند. و علي‌رغم اين‌همه دروغ و قول عمل‌نشده، سرانجام او به دانشگاه رفت (هر چند بعدها دانشگاه را ترك نمود).

۳- استيو جابز يك گياه‌خوار و ماهي‌خوار بود

به‌عبارت ديگر، او از بين گوشت‌ها، تنها گوشت ماهي مي‌خورد و همۀ غذاها را همراه با سبزيجات مصرف مي‌كرد (از جمله تخم مرغ و لبنيات). در مقام مقايسه، افرادي كه ماهي خوار هستند و به‌طور منظم در وعده‌هاي غذايي‌شان ماهي و سبزيجات دارند، ۳۴ درصد كم‌تر دچار مرگ ناشي از بيماري قلبي مي‌شوند. و اگر گياه‌خواران را با گوشت‌خواران مقايسه كنيد، شانس مرگ ناشي از بيماري قلبي ۲۰درصد كم‌تر است. به‌نظر مي‌رسد كه اولين بار اين عادت غذايي در كاليفرنيا مشاهده شد.

۴- عدم كمك استيو جابز به مؤسسات خيريه

هنگامي‌كه جابز مدير عامل شركت اپل شد، همه برنامه‌هاي بشردوستانه شركت اپل را متوقف كرد. او گفت «صبر كنيد تا ما سودآور شويم». هم‌اكنون آن‌ها سودآور و صاحب ۴۰ ميليارد دلار هستند و هنوز هم در برنامه‌هاي بشردوستانه مشاركت ندارند. البته بايد به اين قضيه از رويكردي ديگر نگاه كنيد. استيو جابز خيرترين مرد روي اين سياره بود. به‌جاي تمركز بر مبارزه با حشرات در آفريقا (كه بيل گيتس در حال حاضر اين كار را مي‌كند)، جابز انرژي‌اش را با همۀ اختراعات خود، صرف ارتقاي كيفيت زندگي مي‌نمود. به اكوسيستم آي‌پد، مك، آيفون و ديزني، نگاهي بياندازيد و از خود بپرسيد كه چگونه بسياري از زندگي‌ها به‌طور مستقيم (چرا كه استخدام شركت اپل شده‌اند) يا غيرمستقيم (چرا كه از محصولات اين شركت‌ها براي ارتقاي كيفيت زندگي‌شان بهره مي‌برند) از اين شركت‌ها منتفع شده‌اند

منبع:

http://www.irantahgig.ir/?p=51154

چگونه عزت نفس خود را افزايش دهيم

۳۳ بازديد

آيا شما هم هنوز به درستي نمي‌دانيد عزت نفس چيست و چگونه مي‌توان آن را ارتقاء داد؟ شايد بهتر باشد اين مطلب را با دقت بيشتري بخوانيد. به طور كلي مي‌توان گفت عزت نفس يعني اينكه ما درباره خود چه احساسي داريم. به بيان بهتر ميزان ارزشي كه براي خودمان قائل هستيم همان عزت نفس ما است. البته ممكن است ما در ظاهر بگوييم كه براي خودمان ارزش زيادي قائليم اما در موقعيت‌ها و امور روزمره به طور مداوم از خود انتقاد كنيم و خودمان را آدم ناتواني بدانيم. ذكر اين نكته نيز ضروري است كه عزت نفس بيشتر تحت تاثير شرايط خانوادگي قرار دارد و اگر فرد در همان كودكي و در داخل خانواده حس ارزشمندي داشته باشد عزت نفس مثبتي خواهد داشت.

عزت نفس مي‌تواند منفي يا مثبت باشد. در عزت نفس منفي ما معمولاً ارزيابي منفي از خود داريم. اين نوع ارزيابي معمولاً در شرايط عادي در فرد وجود ندارد اما وقتي او با يك موقعيت پيچيده و دشوار روبرو مي‌شود اثرات آن را مي‌بيند. در اين حالت فرد احساس ناراحتي مي‌كند و در خود غرق مي‌شود.

بيشتر بخوانيد: پرسشنامه عزت نفس كوپر اسميت (SEI)

آيا عزت نفس افزايش مي‌يابد؟

پاسخ اين سوال بله است اما بايد بدانيد كه افزايش دادن عزت نفس در بزرگسالي تا حدودي سخت است و گاهي اوقات نياز به يك درمانگر دارد. بهتر است كه قبل از اينكه دير شود به فكر افزايش عزت نفس در فرزندان‌تان باشيد تا در آينده با مشكل روبرو نشوند. در اينجا با چند روش براي افزايش عزت نفس آشنا مي‌شويم.

راه‌هاي افزايش عزت نفس

۱- هوشيار باشيد

در مرحله اول سعي كنيد رفتارهايي مخربي كه به دليل عزت نفس پايين در شما ايجاد شده‌اند را شناسايي كنيد. برخي از اين رفتارها عبارتند از: مصرف سيگار يا ساير مواد اعتياد آور، خلق منفي همانند افسردگي، و استفاده مفرط از اينترنت كه گاهي مي‌تواند به اعتياد اينترنتي نيز بينجامد. پس از شناسايي اين رفتارها بايد راه‌هايي براي تغيير آن‌ها بيابيد.

۲- تمرين مراقبت از خود

سبك زندگي خود را تغيير دهيد و يك زندگي سالم از لحاظ تغذيه، تفريح و فعاليت بدني داشته باشيد. شما مي‌توانيد سبك زندگي خود را با استفاده از پرسشنامه‌ها ارزيابي كنيد (براي ارزيابي سبك زندگي خود اينجا كليك كنيد).

۳- شناسايي عواملي كه عزت نفس پايين شما را فعال مي‌كند

عزت نفس برخي افراد در هنگام استرس (براي مثال وقتي مورد انتقاد قرار مي‌گيرند) فعال مي‌شود. ممكن است در موقعيت‌هاي ديگري عزت نفس منفي شما فعال شود و شروع به انتقاد از خود كنيد و خود را شكست خورده بدانيد. سعي كنيد موقعيت‌هايي كه سبب فعال شدن اين حالت مي‌شود را شناسايي كنيد.

۴- روش‌هاي ساده مختص خود را به كار ببريد

قطعاً روش‌هايي وجود دارد كه در شما احساس آرامش ايجاد مي‌كند. برخي افراد با موسيقي، برخي با روش‌هاي ريلكسيشن و برخي با پياده روي احساس آرامش مي‌كنند. وقتي چيزي در شما استرس ايجاد مي‌كنند روش‌هاي شخصي خود را به كار ببريد تا تسكين يابيد. اين كار سبب قطع چرخه فعاليت عزت نفس منفي مي‌شود.

۵- بايستيد و توجه كنيد

بيشتر رويدادهايي كه براي ما اتفاق مي‌افتد شبيه هم هستند. بنابراين بايد به تشابهات بين موقعيت‌ها دقت كنيد و بدانيد كه اكثر حالات منفي كه در شما ايجاد مي‌شود به دليل برخي رويدادهاي ثابت و مشابه است.

۶- به حالات خود آگاه باشيد

وقتي رويدادي براي شما اتفاق افتاد كه احساس بدي داشتيد به جاي انفعال، درباره آن رويداد و احساس خود با خودتان حرف بزنيد. براي مثال: دوستم همين حالا به من گفت تو احمقي و من كم كم دارم دچار استرس شديد و خجالت مي‌شوم. اين اقدام سبب مي‌شود كه به مرور از حالت انفعال بيرون بياييد.

منبع:

http://www.irantahgig.ir/?p=49969

چگونه يك ميليونر شويم؟ روانشناسان پاسخ مي دهند

۳۸ بازديد

بسياري از ما وقتي به زندگي يك فرد موفق و از نظر درآمدي ثروتمند نگاه مي‌كنيم در مي‌يابيم كه استعدادها و توانايي‌هاي خيلي از ما مشابه و يا حتي شايد بيشتر از آنان است. قطعاً افرادي باهوش‌تر از بيل گيتس يا استيو جابز در اين دنيا زندگي مي‌كنند و شايد آن‌ها نيز براي خود كسب و كاري دارند اما به اندازه آن‌ها موفق نيستند.

اما روانشناسان گروهي هستند كه با رويكردي متفاوت به اين سوال كه چگونه يك ميليونر شويم؟ مي‌نگرند. اگر چه متخصصان اقتصاد و كسب و كار رهنمودهايي به منظور موفقيت كسب و كار شما ارائه مي‌دهند اما از نظر روانشناسان تفاوت افراد موفق و غير موفق در جاي ديگري نهفته است و آن طرز نگرش فرد به دنيا و كسب و كارش است. در اينجا توصيه‌هايي از برجسته‌ترين روانشناسان دنيا ارائه شده است تا بتوانيد ذهن خود را تربيت كنيد و زندگي آينده خود را بهبود ببخشيد. عمده مطالب اين مقاله از مقالات دو روانشناس برجسته يعني دكتر اليزابت لورنس از دانشگاه كاروليناي شمالي و دكتر ريچارد راجرز از دانشگاه ايالتي كلرادو گرفته شده است.

پاسخ روانشناسان به سوال چگونه يك ميليونر شويم؟

۱- ذهن در مقابل اقتصاد

دكتر اليزابت لورنس از دانشگاه كاروليناي شمالي كه در زمينه روانشناسي و درآمد مطالعاتي دارد عقيده دارد كه اولين موضوعي كه يك فرد بايد به آن توجه كند اين است كه تفاوت يك فرد موفق با يك فرد ناموفق در ذهن و ديدگاه آن‌هاست نه در مباحث اقتصادي و كسب و كار. البته ارزش امور تجاري و اقتصادي نبايد ناديده گرفته شود اما در اصل اين قبيل امور همانند ابزاري در دست يك فرد هستند كه با ذهن‌اش آن‌ها را مديريت مي‌كند. بنابراين بايد بر روي ديدگاه خود كار كنيد تا بتوانيد مسير اقتصادي مناسبي را طي كنيد.

۲- ثابت قدم باشيد

برخي افراد به محض اينكه كاري را شروع مي‌كنند و درآمد كمي به دست مي‌آورند آن كار را رها كرده و به سراغ كاري ديگر مي‌روند. دكتر لورنس خاطره‌اي را نقل مي‌كند كه بسيار الهام برانگيز است. يكي از دوستان او در دوره جواني تصميم گرفت با جمع آوري زباله‌هاي بازيافتي درآمدي به دست آورد. در ابتدا اين كار با مخالفت دوستان و خانواده‌اش روبرو شد اما حالا او يك فرد ثروتنمند شده است و بزرگترين مركز بازيافت ايالتي را در اختيار دارد. اين فرد موفق يك روز به دكتر لورنس گفت:

منبع:

http://www.irantahgig.ir/?p=49002